منافع همگانی در رستههای گوناگون علوم انسانی دارای تعاریف زیاد ولی بسیار بههم نزدیک هستند. بهنظر من فعلا قانع باشیم و در حسابداری و بهویژه در حسابرسی موضوع «منافع عمومی» را در پهنای نسبتا گسترده «ذینفعان» ببینیم. چون تعریف منافع عمومی درمفهوم عام آن برحسب فرهنگ، شکل سیاسی، ساختار اجتماعی و نحوه مدیریت جوامع گستردهتر میشود و از دسترسی بحث، هم دورتر خواهد بود، که البته به آن تعاریف هم اشاره خواهم کرد.
اگر ما فعلاً قناعت کنیم و «منافع عمومی» را در چارچوب حوزه حرفهمان و قالب منافع «ذینفعان» فشرده و تعهداتمان را اجرا کنیم، واقعبینی کردهایم. ذینفعان در پیوستاری متشکل از «صاحبکار یا مشتری، اعتباردهندگان، دولت و دولتمداران، نظام و سازمانهایش، سرمایهگذاران بیرونی، صاحبان سرمایه شرکت، محیط کسبوکار و موسسات وجوامع مالی (مثل بورس و صندوقها) و سایرین» قرار دارند. سایرینی که چشم امید و دل (گاهی لرزان!) به تکیه بر دو اصل بنیادین آیین اخلاقی ما یعنی عینیت (Objectivity) (یا بیطرفی) و (وفاداری محض) یا تعصب به یکپارچگی (Integrity) بسته اند.
برای مشاهده متن کامل این مصاحبه روی پیوند زیر کلیک نمایید.