اندازه گیری بخش مهمی از فرایند هر پژوهش علمی محسوب می شود. در بسیاری موارد، داده های کمّی نسبت به داده های کیفی اطلاعات بیشتری ارائه می کنند و به همین دلیل، اندازه گیری در حسابداری انجام می شود (Godfrey et al., 2010) به رغم اینکه اندازه گیری یکی از مهمترین مسائل حسابداری مالی به شمار می آید، آن را یکی از موضوع های کم توجه شده نسبت به همه تئوری حسابداری از نظر میزان دستورعملهای ارائه شده به تهیه کنندگان و استفاده کنندگان از صورتهای مالی می دانند.
بیانیه مفهومی حسابداری مالی شماره 5 (CON 5) هیئت تدوین استانداردهای حسابداری مالی (FASB) با عنوان شناخت و اندازه گیری در صورتهای مالی (FASB, 1984)، فهرستی از مبانی اندازه گیری را که ممکن است با شرایط مختلف مورد استفاده قرار گیرد، معرفی کرده است به طور مشابه، چارچوب مفهومی هیئت تدوین استانداردهای بین المللی حسابداری نیز فهرست نمونه هایی از مبانی اندازه گیری را که استانداردگذاران ممکن است در نظر بگیرند، تهیه کرده است (IASB, 2006) با این حال، هیچ یک از این چارچوبها، نه تجزیه و تحلیل نقاط ضعف و قوت مبانی را فراهم کرده اند و نه دستورعملهایی در مورد انتخاب بین آنها در نتیجه، تنوعی از رویه های اندازه گیری در حسابداری مالی وجود دارد (برای مثال، ارزش بازار اوراق قابل دادوستد، ارزشهای تاریخی و...).
برای مشاهده متن کامل این مقاله روی پیوند زیر کلیک نمایید.